اینکه در وهله اول بگوئی خب این عکس چه ربطی به صدا و سیما دارد؟ من را مجبور میکند بگویم: آخه آدم حسابی آنتن جز گرفتن شبکههای وطنی کارائی دیگری هم دارد؟ و اگر بگوئی آن نور پشت آنتن دیگر چه صیغهای است؟ باز در جواب باید بگویم: خب این همان بحث عدالت است دیگر! البته اینجاست که به شما حق میدهم تعجب بکنید و بگوئید: العجب ثم العجب بین الجمادی و الرجب(چه ربطی داشت!!)
راست قضیه از این قرار است که داشتم قسمت سوم دیدار حاج محمود (گیر ندهید، منظورم همان ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران است) با همراهان رسانهای در سفرهای استانی را میدیدم (خدا وکیلی کلی حال کردم و نفرتم نسبت به دشمنان او بیشتر شد) که نوبت رسید به حامد طالبی خبرنگار خبرگزاری فارس و صاحب وبلاگ خبرنگار مسلمان و البته راهانداز حرکت وبلاگی نقد صدا و سیما. ایشون در میان حرفهاش درمورد کم اطلاعرسانی از طرف دولتمردان انتقاداتی کرد و دکتر هم علاوه بر پاسخ به سوالاتش و بیان نکاتی در این زمینه (که به بحث ما ربطی ندارد) به یک نکته جالب اشاره کرد و این بود که «توقعی نیست که صدا و سیما بیاید کارهای ما را بگوید ما چهار شعار داشتیم: عدالت، مهرورزی و.... . اینها که دیگر برای احمدینژاد نیست. برای انقلاب است برای تمام مردم است. صدا و سیما بیاید بحث عدالت را برای جامعه باز بکند، برنامه تهیه بکند. عدالت در خرج، عدالت در کار، عدالت در سرمایهگذاری، عدالت در خانه و زندگی و عدالت در... . اینها باعث رشد مردم و فعال شدن دولت میشود(البته میدانید که اینها نقل به مضمون است و دکتر بیشتر و بهتر از اینها حرف زده) بیاید این بحث مهرورزی را در جامعه گسترش بدهد، که باعث رشد و تعالی کشور بشود.» یعنی همینجا یک نقد جالب به عملکرد صدا و سیما از طرف دکتر که الحق به جا بود. چرا صدا وسیما در مورد بحث عدالت اینقدر کم کاری میکند. چرا به جنبههای مختلف آن در زندگی اجتماعی نمیپردازد. حالا که یک نفر پیدا شده و دم از عدالت میزند و میگوید بیائید نقد کنید، در مورد عدالت بگوئید، دیگر حالا چرا. حالا که دیگر کسی نیست فریاد مظلومیت سربدهد و بگوید توپخانه علیه دولت!!! چرا بحث مهرورزی در فیلمها به طور شایسته دیده نمیشود. وقتی برد صدا و سیما اینقدر است که میتواند تکه کلام عوام الناس را عوض کند و بعد اساتید زبان پارسی صدایشان دربیاید که وامصیبتا که فارسی از دست رفت، وقتی که ...، چرا در مورد مهرورزی در میان مردم که باعث توجه مردم به یکدیگر، راحت شدن ارتباطها و در نتیجه کارها بخصوص در باب ارباب رجوع و کارمند میشود (که علاناً بر عکس آن را در فیلم چارخونه میبینیم) اینقدر کم کاری میگردد. اینها که خواستههای دکتر و صد البته مردم است، از آن مواردی نیست که بگوئید:// از بیرون دارید میگوئید لنگش کن// چون وظیفه صدا وسیماست. خب اگر مسئولینش نمیتوانند انجام بدهند به قول حضرت روح الله قدس سره غلط میکنند در مسئولیتشان هستند. وظیفه صدا و سیماست که در روند تطهیر جامعه از سالها اشتباه در دولتهای گذشته با دولت (به قول آقا) مکتبی همکاری بکند. از عدالت بگوید، از مهرورزی بین مردم بگوید و ... . الغرض گستره فعالیت صدا و سیما آنقدر زیاد است و کارهای انجام شده اینقدر کم است که نمیتوان نیمه پر لیوان را دید. در آخر به عنوان حسن ختام اینکه در بین این برنامه تکههای از سفرهای استانی را (که البته بیشتر ربط به مطالبی که دکتر میگفت داشت) میگذاشتند. بعضی موقعها من که اینقدر دل سنگی دارم، واقعاً به خاطر این محبت و شور و نشاط میخواستم گریه بکنم ( خود دکتر هم بارها اشاره به این صحنههای عاطفی کرد) پیش خودم گفتم آخر چرا نباید صدا و سیمای ما از اینها یک مستند بسازد و پخش کند. فیلمی که هم باعث تقویت اتحاد ملی میشود، هم مردم به سبب اینکه خودشان بازیگرش هستند استقبال میکنند و بین اقوام و مردم شهرها یکدلی میآورد و سبب عبرت بدخواهان میشود و هم به قول من دُز عاطفهاش اینقدر بالاست که از صد تا میم مثل مادر که پاتیل پاتیل از ملت اشک میگیرد بیشتر عاطفی است و هم باعث تقویت حکومت اسلامی میشود و صدها فایده مترتب بر آن. شما اگر جای من بودید چه برداشتی میکردید؟ منی که نسبت به خیلی چیزها بدبین هستم... .
(اِ، راستی صبر کنید! هنوز تموم نشده! میخواستم بگم اون نور پشت آنتن باید همون عدالت باشه که امواجش از رسانه بیاید تو خونههای مردم...، وایسا! میخواستم بگم....، اِ،....)
|